حباب

همه چی توقشنگترین لحظه از بین میره.درست مثل یه حباب. . .

حباب

همه چی توقشنگترین لحظه از بین میره.درست مثل یه حباب. . .

دلتنگی های یک عابر پیاده



دلم برای خودم میسوزد

وقتی کسی خنده اش را

بامن قسمت نمیکند

اتاق کوچک میشود ومن

حل میشوم در تنهایی

دلم برای خودم میسوزد

که راننده تاکسی

قلدرانه،بقیه پولم رانمیدهد

وماشین ها شتک آب گل آلود را

نثارلباس تازه ام میکنند

دلم برای خودم میسوزد

که نه وکیلم،نه دکتر داخلی

شعرهایم روزهاست

که در نوبت چاپ خاک میخورد

من تنها یک عابرم

که همیشه پیاده میمانم...

*از:زیتا ملکی

نظرات 4 + ارسال نظر
reza.i چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:32 ق.ظ http://www.darya90.blogsky.com

سلام
چه متن زیبایی بود دلمان بسی گرفت
دیگه سر به ما نمیزنید ولی ما به یادتونیم.
موفق باشید.

فریاد چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ

بعضی وقت ها منم دلم برای خودم میسوزه که زنم .
از اینکه مانند مردان نمیذارن خیلی کارها را بکنی حرصم در میاد .
اما زندگی به من یاد داد که مانند مردان کار کنم وهمانند انها زندگی کنم .
زنانگی هام را هم داشته باشم
.

محدثه سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:47 ق.ظ http://mody.blogsky.com

میسی بهم سر زدی دوست عزیز
بازم بیا پیشم
خوشحال میشم
وبلاگه شمام خیلی خوشجل بود
خسته نباشی

فریاد پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ب.ظ http://faryad80.blogsky.com/

سلام مرسده جان .
اومدی حالت را بپرسم خوبی گلم.
میدونی عزیزم اسمت خیلی قشنگه من را یاد کتاب فهیمه رحیمی میندازه همون کتاب پنجره اش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد