تنها ،
یک چیز
نمی گذارد
از برامدن مکرر خورشید
بترسم
وآن تویی. . .
وهزاران امید
که چون دنباله بادبادک
به تو بسته ام. . .
<مرسده>
جهان
پیرتر از آن است
که بگویم دوستت میدارم،
من این راز را به گور خواهم برد.
مهم نیست!
صبحها گریه میکند کودکِ همسایه
به جای خودش،
ظهرها گریه میکند کودکِ همسایه
به جای من،
و شبها
همچنان گریه میکند کودکِ همسایه
به جای همه.
حق با اوست
همهی ما بیجهت به جهان آمدهایم.
جهان
پیرتر از آن است
که این همه حرف،
که این همه حدیث
<<علی صالحی>>